پوشش گياهي منطقه بيشتر بصورت علفهاي مرتع مرغوب مي باشد و عشاير ائل سئون که بقاياي 32 طايفه اصلي اند با حفظ نژاد و سنتهاي خويش هنوز در دشت مغان به حيات خويش ادامه مي دهند .
محصولات کشاورزي و دامي: پنبه، چغندر قند، ذرت، گندم، حبوبات، دانه هاي روغني، کنجد، و ميوه جات آن شهرت جهاني دارند.
سابقه تاریخی پارس آباد«موقان»
در بعضي از كتب تاريخي و سفرنامهها از نام مغان ياد شده است و اكثراً آن را منطقهاي حاصلخيز و سرسبز كه داراي احشام فراواني است ذكر كردهاند از جمله در كتاب تاريخ آذربايجان مي نويسند: «مغان يا موقان نام دشت با تلاقي بزرگي است كه ا زدامنه كوه سبلان تا كناره خاوري درياي خزر كشيده شده و در جنوب مصب رود ارس و شمال كوههاي طالش قرار دارد. اين ايالت در دوره اسلامي گاهي جز آذربايجان شمرده مي شده ولي غالباً ناحيه اي جداگانه و مستقل را تشكيل مي داد.»
ياقوت حموي اين ناحيه را جزو آذربايجان شمرده و مينويسد: «در آن ديه ها و چراگاههاي بسيار است اكنون تركمانان آن اراضي را براي چرا اشغال كرده و اكثر اهل آن ناحيه را تشكيل مي دهند. كرسي موغان در قرن چهارم شهري بود به همان نام كه اكنون تعيين محل آن دشوار است». از گفته او استنباط مي شود كه محتمل است آن شهر همان باجروان باشد كه حمدالله مستوفي آن را كرسي آن ناحيه شمرده است و در زمان او خراب بوده است. وي موضع آن را در چهار فرسخي شمال برزند كه هنوز نام ان در نقشه ديده ميشود معين كرده است.
در كتاب مسالك و ممالك تاليف ابواسحق ابراهيم اصطخري در قسمت مربوط به ذكر درياي خزر چنين آمده است.«جانب شرقي درياي خزر بهري از ديلمان، طبرستان، گرگان و حدود آن و بهري از بيابان خوارزم دارد. و جانب غربي آران، موقان (مغان)، حدود سرير، درياي خزر ، بهري از بيابان غزيه و… و اما از جانب دست چپ دريا از برابر آبسكون تا زمين درياي خزر همه آباداني و پيوسته است از آبسكون بر حدود گرگان و طبرستان و ديلمان بروند. انگه در حدود آران شوند و چون موقان بگذرند تا دربند دو روز راه ولايت شروان شاه است و از آنجا گفته شد تا به سمندر چهار روزه راه است و تمام و… »
در كتاب صوره الارض از ابن حوقل در فصل ششم كه مربوط به آذربايجان است ناحيه دشت مغان را جزو نواحي الران (آران) ذكر ميكند و مي نويسد: «در اين فصل به شرح نواحي اسلامي كه در مشرق بلاد روم و در مجاورت آن قرار دارد ميپردازيم و نخستين قسمتي كه به بيان آن آغاز مي كنم ارمنيه و الران (آران) و اذربايجان است و من اينها را يك اقليم بر شمردم زيرا تا آنجا كه من ديدهام در تحت حكومت يك تن بوده است. مرز ناحيه الران از طرف پايين رودخانه رس (ارس) و در ساحل آن شهر ورثان است و در طرف راست ورثان نزديك رود، برزند است و راهي كه از بردعه به سوي برزند است و راهي كه از بردعه به سوي برزند ميرود و از همين برزند گذشته به اردبيل و ميانج (ميانه) و خونج و سپس زنجان ميرسد. در قسمت زيرين رود ارس آذربايجان و در قسمتي از خشكي كه در دريا پيش رفته موقان و در زير موقان به خط كج ميان دريا و جبلالجيل و زير آن الديم است و…» و در قسمت ديگر مي نويسد: «ميانج،خونج داخرقان، خوي، سلماس، مرند، تبريز، برزند، ورثان ، موقان، بيلقان و باجروان اينها شهرهاي كوچك و در وسعت و اقتصاد بهم نزديكتر و همچنين است نواحي متعلق به اين هيجاء بن رواد از اهر و ورزقان . در همه اينها درختان فراوان و ميوه هست و در سراسر نواحي آن چشمه ها و باغها و گلها آبراههها و نيز فلاحان ديده مي شوند و سرزمين پربركت و حاصلخيز است چنانكه ميوه هاي آن هدر مي رود و خوردن آن رايگان گونه است.»
مقدسي مي گويد: «موغان شهري است كه دو نهر به دور آن است . پيرامون آن باغچههاي زيبا است كه گويي دشت را بهشت ساخته، اينجا و تبريز دو باغ مي باشند و براي رحاب در كشور اسلام دو فخرآور هستند…. حومهاش خشك و دلگشا و دو نهر آن روان است، روي مردمش همچون لؤلؤ و مرجان است بخشاشگر و كريمند.»
حمدالله مستوفي در ذكر ديار آران موغان مي نويسد:«هوايش گرمسير است و به عفونت مايل و حدودش با ولايات ارمن، شيروان، اذربايجان و درياي خزر پيوسته است.حقوق ديوانيش در عهد اتابكان زياد از 300 تومان اين زمان بوده است و اكنون 30 تومان و 3000 دينار است كه بر روي دفتر آمده.» مستوفي، با جروان و بزرند را ديه هاي معمور نوشته و ميگويد: «برزند هوايش به گرمي مايل است و حاصلش غله ميباشد.»
ابن حوقل مي نويسد: «موقان و جيلان هر دو از مردم طبرستانند و مردم آنجا را موغان گويند و ممكن است جمع مغ باشد.»
ابوعبدالله محمد بن احمد مقدسي، در كتاب احسن التقاسيم في معرفه الاقاليم مي نويسد: «برزند شهري كوچك و بازارگاه ارمنيان است و بندرگاه اين ناحيه در جاي خوش آب و هوا و سازگاري است.»
در حدود العالم من المشرق الي مغرب آمده است:
«برزند شهري است خرم و آباد و با آبهاي روان و كشت و زرع بسيار و از آن جامه قطيفه خيزد، موقان شهري است و مر او را ناحيتي است بركران دريا نهاده از ناحيت موقان دو شهرك ديگر است كه هم به موقان باز خوانند و از وي رودينه خيزد و دانگوها خوردني و جوال و پلاس بسيار خيزد، ورثان شهري است با نعمت و از وي زيلو و مصلي نماز خيزد» در ابيات قديم از مغان چنان به خرمي و مكان آرامش و شادماني ياد كردهاند كه گويي از باغ بهشت سخن مي رانند.
پل هاي خداآفرين پارس آباد
پل هاي «خداآفرين» دو پل تاريخي هستند که بر روي رودخانه ارس به فاصله اي اندک (100 متر) از يكديگر بنا شده اند. قدمت پل اول به سده ششم هجري (دوره سلجوقيان) مي رسد و 160 متر طول دارد که 120 متر آن متعلق به ايران و 40 متر آن متعلق به جمهوري آذربايجان است. اين پل داراي 15 تاق جناقي و هلالي با ابعاد نابرابر و غير مشابه است. علت نابرابري تاق ها استقرار پايه تاق ها به صخره هاي طبيعي رودخانه ارس است. مصالح به کار رفته در اين پل سنگ قلوه و لاشه در پايه ها و آجر در ساختمان تاق ها بوده و ملاط به کار رفته در آن آهک و گچ است. پل ديگر به دوره صفوي منسوب است در حدود 120 متر طول داشته و داراي ده تاق است. مصالح به کار رفته در اين پل سنگ تراشيده با ملاط گچ و آهک است.
نظرات شما عزیزان: