bahar net
اللهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:, :: 12:20 ::  نويسنده : خادم امام زمان

I asked god to take away my habit
God said : no it is not for me to take away, but for you to give it up

از خدا خواستم عادت های زشت را ترکم بدهد
خدا فرمود : خودت باید آنها را رها کنی


I asked god to make my handicapped child whole
God said : no, body is only temporary

از او درخواست کردم فرزند معلولم را شفا دهد
خدا فرمود : لازم نیست، روحش سالم است، جسم هم که موقت است 



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 12:13 ::  نويسنده : خادم امام زمان

 

اباصالح التماس دعا هر کجا رفتی یاد ما هم باش

نجف رفتی کربلا رفتی کاظمین رفتی یاد ما هم باش

مدینه رفتی به پابوس قبر پیغمبر مادرت زهرا

به دیدارقبقر بی شمع مجتبی رفتی یاد ما هم باش

زیارت نامه که میخوانی در کنار آن تربت خاموش



ادامه مطلب ...


یک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:, :: 2:39 ::  نويسنده : خادم امام زمان

 

 

 

 

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌كنم …
گفتی: فانی قریب
.:: من كه نزدیكم (بقره/۱۸۶) ::.


گفتم: تو همیشه نزدیكی؛ من دورم… كاش می‌شد بهت نزدیك شم …
گفتی: و اذكر ربك فی نفسك تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد كن (اعراف/۲۰۵) ::.


 
   ::. 



ادامه مطلب ...


یک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:, :: 2:37 ::  نويسنده : خادم امام زمان

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
اونی که زود میرنجه زود میره، زود هم برمیگرده. ولی اونی که دیر میرنجه دیر میره، اما دیگه برنمیگرده ...

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
رنج را نباید امتداد داد باید مثل یک چاقو که چیزها را می‏بره و از میانشون می‏گذره از بعضی آدم‏ها بگذری و برای همیشه قائله رنج آور را تمام کنی.

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
بزرگ‌ترین مصیبت برای یک انسان اینه که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته‌باشه نه شعور لازم برای خاموش ماندن.

 



ادامه مطلب ...


جمعه 13 مرداد 1391برچسب:, :: 1:36 ::  نويسنده : خادم امام زمان

   

 

بارالها!
در پيشگاه تو ايستاده ام،
و دستهايم را بسوى تو بلند كرده ام،
آگاهم كه در بندگى ات كوتاهى نموده و در فرمانبرى ات سستى كرده ام،
اگر راه حيا را مى پيمودم از خواستن و دعا كردن مى ترسيدم...
ولى … پروردگارم!
آن گاه كه شنيدم گناهكاران را به درگاهت فرا مى خوانى ،
و آنان را به بخشش نيكو و ثواب وعده مى دهى ،
... براى پيروى ندايت آمدم،
و به مهربانى هاى مهربانترين مهربانان پناه آوردم.
و به وسيله پيامبرت كه او را بر اهل طاعتت برترى داده، و اجابت و شفاعت را به او بخشيدى ،
و به وسيله برترين زن،
 



ادامه مطلب ...


صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ

من خدایی دارم، که در این نزدیکی است نه در ان بالاها مهربان، خوب، قشنگ چهره اش نورانیست گاهگاهی سخنی می گوید، با دل کوچک من، ساده تر از سخن ساده من او مرا می فهمد او مرا می خواند، او مرا می خواهد
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان bahar net و آدرس bahar64.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان